وقتی به پشت صحنه خوشـنمای شهر لاس و گاس میرسیم در میان بی خانمان های عادی افرادی میبینیم که روزی صاحب کمپانیهای پر درآمدی بودند و به طـمع بـرنده شـدن به قمارخانه های این شهر آمدند .
.
ابتدا خیلی محترمانه درب کازینو را برایشان باز میکردند. درکنارشان محافظان مسلح ایستاده بود و بر سرمیز قمار چند دختر آموزش دیده دستی روی سرشان میکشیدند و میگفتند : اوه تـو خیلی خوش شانسی
.
این حضرات هم تحت تاثیر شبرنگ و آبرنگ و الکلی که تا خرخره خورده بودند سیگارهای برگ شـــان را با آتــش زدن اسکناسهای صد دلاری روشن میکردند و سخاوتمندانه به دختران و گارسونها انعام میدادند .
.
تا اینکه یکمرتبه پولها تمام شد و بهمراهش دختران و محافظان و گارسونها و امید و احترام هم غیب شـد. دریغ از یک ذره انگیزه و رویی برای برگشتن بـه دنیایی که روی میز قمار جلوی چشمش سـوخت و دودش به هـوا رفت و خاکسترش به سطل آشـغال ریخته شـد قبل از اینکه خاکستر سیگارش به زمین بیفتد.
.
.
و حالا برای آخرین بار درب کازینو را برایش باز میکنند البته برای بیرون انداختنش . و او به گروه بیخانمانهای عادی پیوسته و در افــق طمع ها یـش برای همیشه محـو شـده است .
.
این عاقبت دردناک تنها به بازندگان کازینوها محدود نمیشود بلکه میتواند درخانواده و کلیسا و محل کاری اتفاق بیفتند که افراد بدون هیچ زحمت و تلاش و از خودگذشتگی بخواهند به یک زناشویی رویایی و یک خانواده سعادتمند و یک کلیسای موفق برسند که در نهایت بی خانه و بی خانواده و بی کلیسا میشوند .
.
لطفا مواظب پیشنهادهای دلفریب و موفقیت های مجانی و وعده های شگفت انگیز و تبلیغات یک شبه به اوج رسیدن باشـید. این پیشنهاد های جذاب در کازینو و خانه و محل کار و شرکتهای مضاربه ای و معروفیت در هالیووود و خرید منزل در سواحل آنتالیا و شغل پردرآمد دختران جوان در دبی به یک روش قـربانی میگیرد و آن " تحریک حــس طمـع ما به موفقیت آسـان و بی زحمت " است . جلیل سپهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر