Powered By Blogger

۱۳۹۵ دی ۳۰, پنجشنبه

ماهیت اساسی گناه


ماهیت اساسی گناه

امروزه بسیاری کلمه «شر» را به جای «گناه» به کار می برند، اما این کلمه جانشین مناسبی نیست، چرا که کلمه «گناه» محدودتر است و نوع خاصی از شر دلالت دارد، یعنی شر اخلاقی که انسان نسبت به آن مسوول است، و آن شر او را زیر حکم محکومیت قرار می دهد. گرایش غالب در عصر حاضر این است که چنین شری را صرفا به عنوان یک عمل اشتباه نسبت به همنوعان در نظر بگیرند؛ بدینسان مفهوم اصلی آن کاملا نادیده گرفته می شود؛ چنین اشتباهی را فقط می توان گناه نامید چرا که مخالف و ضد اراده خدا می باشد. گناه به درستی در کتاب مقدس به عنوان «قانون شکنی» یا «بر خلاف شریعت عمل کردن» تعریف شده است (اول یوحنا ۴:۳). گناه فاقد همسویی با قانون (شریعت) خدا بوده و به خودی خود مخالف و ضد آن محبتی است که قانون الهی طالب آن است. کتاب مقدس همیشه آن را با شریعت مرتبط می داند (رومیان ۳۲:۱؛ ۱۲:۲-۱۴؛ ۱۵:۴؛ یعقوب ۹:۲؛ ۱۰؛ اول یوحنا ۴:۳). این در وهله اول، تقصیر یا خطا است که انسان را مشمول مجازات می سازد (رومیان ۱۹:۳؛۱۸:۵؛ افسسیان ۳:۲) و او را دچار تباهی ذاتی یا فساد اخلاقی می نماید. همه انسانها در آدم تقصیرکار هستند؛ و در نتیجه با یک طبیعت فاسد و گناهکار بدنیا می آیند (ایوب ۱۴:۴؛ ارمیا ۹:۱۷؛اشعیا ۵:۶؛ رومیان ۵:۸-۸؛ افسسیان ۱۷:۴-۱۹). جایگاه گناه در قلب انسان است، و از آنجاست که عقل، اراده و عواطف انسان و در واقع کل وجود او را تحت نفوذ قرار می دهد، و از طریق بدن تجلی می یابد (امثال ۲۳:۴؛ ارمیا ۹:۱۷؛ متی ۱۹:۱۵؛ لوقا ۴۵:۶؛ عبرانیان ۱۲:۳). ما بر خلاف کاتولیکهای رومی، معتقدیم که گناه فقط شامل اعمال ظاهری و بیرونی نمی گردد، بلکه شامل افکار، عواطف و نیست های شریرانه قلب نیز می باشد (متی ۲۲:۵، ۲۸؛ رومیان ۷:۷؛ غلاطیان ۱۷:۵-۲۴).
- لوئیس برکوف
خلاصه اصول اعتقادات مسیحیت


هیچ نظری موجود نیست: