“از یعقوب، غلامِ خدا و عیسی مسیح خداوند، به دوازده قبیله که در جهان پراکندهاند. سلام! ای برادرانِ من، هر گاه با آزمایشهای گوناگون روبهرو میشوید، آن را کمال شادی بینگارید! زیرا میدانید گذشتن ایمان شما از بوتۀ آزمایشها، پایداری به بار میآورد. امّا بگذارید پایداری کار خود را به کمال رساند تا بالغ و کامل شوید و چیزی کم نداشته باشید. اگر از شما کسی بیبهره از حکمت است، درخواست کند از خدایی که سخاوتمندانه و بدون ملامت به همه عطا میکند، و به وی عطا خواهد شد. امّا با ایمان درخواست کند و هیچ تردید به خود راه ندهد، زیرا کسی که تردید دارد، چون موج دریاست که با وزش باد به هر سو رانده میشود. چنینکس نپندارد که از خداوند چیزی خواهد یافت، زیرا شخصی است دو دل و در تمامی رفتار خویش ناپایدار.
امّا ثروتمند به حقارت خود، زیرا همچون گُلِ صحرا در گذر است. همانگونه که خورشید با گرمای سوزان خود طلوع کرده، علف را میخشکاند و گُلَش فرو میریزد و زیباییاش محو میشود، ثروتمند نیز در حین کسب و کار، پژمرده و محو خواهد شد. خوشا به حال آن که در آزمایشها پایداری نشان میدهد، زیرا چون از بوتۀ آزمایش سربلند بیرون آید، آن تاج حیات را خواهد یافت که خدا به دوستداران خویش وعده فرموده است. هیچکس چون وسوسه میشود، نگوید: «خداست که مرا وسوسه میکند،» زیرا خدا با هیچ بدی وسوسه نمیشود، و کسی را نیز وسوسه نمیکند. هنگامی که کسی وسوسه میشود، هوای نَفْس خودِ اوست که او را میفریبد و به دام میافکند. هوای نَفْس که آبستن شود، گناه میزاید و گناه نیز چون به ثمر رسد، مرگ به بار میآورد. برادرانِ عزیز من، فریفته مشوید! هر بخشش نیکو و هر عطای کامل از بالاست، نازل شده از پدر نورها که در او نه تغییری است و نه سایۀ ناشی از دگرگونی. او چنین اراده فرمود که ما را با کلام حق تولید کند تا همچون نوبرِ آفریدههای او باشیم. برادران عزیز من، توجه کنید: هر کس باید در شنیدنْ تند باشد، در گفتنْ کُند و در خشمْ آهسته! زیرا خشمِ آدمی پارسایی مطلوب خدا را به بار نمیآورد. پس هر گونه پلیدی و هر فزونی بدخواهی را از خود دور کنید و با حلم، کلامی را که در شما نشانده شده و میتواند جانهای شما را نجات بخشد، بپذیرید. بهجایآورندۀ کلام باشید، نه فقط شنوندۀ آن؛ خود را فریب مدهید! زیرا هر کس که کلام را میشنود امّا به آن عمل نمیکند، به کسی مانَد که در آینه به چهرۀ خود مینگرد و خود را در آن میبیند، امّا تا از برابر آن دور میشود، از یاد میبرد که چگونه سیمایی داشته است. امّا آن که به شریعتِ کامل که شریعت آزادی است چشم دوخته، آن را از نظر دور نمیدارد، و شنوندۀ فراموشکار نیست بلکه بهجایآورنده است، او در عمل خویش خجسته خواهد بود. آن که خود را دیندار بداند، امّا مهارِ زبان خود را نداشته باشد، خویشتن را میفریبد و دیانتش باطل است. دینداریِ پاک و بیلکه در نظر پدرِ ما خدا، آن است که یتیمان و بیوهزنان را به وقت مصیبت دستگیری کنیم و خود را از آلایِش این دنیا دور بداریم.”
“برادران من، ایمانِ شما به عیسی مسیح، خداوند پرجلالمان، با تبعیض همراه نباشد. اگر کسی با انگشتریِ زرین و جامۀ فاخر به مجلس شما درآید و فقیری نیز با جامۀ ژنده وارد شود، و شما به آن که جامۀ فاخر در بر دارد توجه خاص نشان دهید و به او بگویید: «در این جای نیکو بنشین،» امّا فقیر را بگویید: «همان جا بایست!» و یا: «اینجا پیش پاهای من بر زمین بنشین،» آیا در میان خود تبعیض قائل نشده و با اندیشۀ بد قضاوت نکردهاید؟ برادران عزیز، گوش فرا دهید! مگر خدا فقیران این جهان را برنگزیده تا در ایمان دولتمند باشند و پادشاهیای را به میراث یابند که او به دوستدارانِ خود وعده فرموده است؟ امّا شما به فقیر بیحرمتی روا داشتهاید. آیا دولتمندان نیستند که بر شما ستم روا میدارند و شما را به محکمه میکشند؟ آیا ایشان نیستند که به آن نام شریف که بر شما نهاده شده، کفر میگویند؟ اگر براستی شریعت شاهانه را مطابق با این گفتۀ کتاب به جای آورید که میفرماید: «همسایهات را همچون خویشتن محبت کن،» کارِ نیکو کردهاید. امّا اگر تبعیض قائل شوید، گناه کردهاید و شریعت، شما را چون افرادی قانونشکن، محکوم میکند. زیرا اگر کسی تمام شریعت را نگاه دارد امّا در یک مورد بلغزد، مجرم به شکستن تمام شریعت است. چه، او که گفت: «زنا مکن،» همچنین گفته است: «قتل مکن.» پس هرچند زنا نکنی، امّا اگر قتل کنی، شریعت را شکستهای. پس همچون کسانی سخن گویید و عمل کنید که میدانند بر پایۀ شریعتِ آزادی، بر آنها داوری خواهد شد، زیرا داوری نسبت به آن که رحم نکرده باشد، بیرحم خواهد بود. امّا رحم بر داوری پیروز خواهد شد! برادرانِ من، چه سود اگر کسی ادعا کند ایمان دارد، امّا عمل نداشته باشد؟ آیا چنین ایمانی میتواند او را نجات بخشد؟ اگر برادر یا خواهری نیازمند پوشاک و خوراک روزانه باشد و کسی از شما بدیشان گوید: «بروید به سلامت، و گرم و سیر شوید،» امّا برای رفع نیازهای جسمی ایشان کاری انجام ندهد، چه سود؟ پس ایمان به تنهایی و بدون عمل، مرده است. حال کسی ممکن است بگوید: «تو ایمان داری و من هم اعمال دارم!» اما تو ایمانت را بدون اعمال به من بنما و من ایمانم را با اعمالم به تو خواهم نمود. تو ایمان داری که خدا یکی است. نیکو میکنی! حتی دیوها نیز اینگونه ایمان دارند و از ترس به خود میلرزند! ای نادان، میخواهی بدانی چرا ایمان بدون عمل بیثمر است؟ آیا جَد ما ابراهیم به اعمال پارسا شمرده نشد، آنگاه که پسر خود اسحاق را بر مذبح تقدیم نمود؟ میبینی که ایمان و اعمال او با هم عمل میکردند، و ایمان او با اعمالش کامل شد. و آن نوشته تحقق یافت که میگوید: «ابراهیم به خدا ایمان آورْد و این برای او پارسایی شمرده شد،» و او دوست خدا خوانده شد. پس میبینید به اعمال است که انسان پارسا شمرده میشود، نه با ایمانِ تنها. همچنین آیا راحابِ روسپی به اعمال پارسا شمرده نشد، آنگاه که به فرستادگان پناه داد و ایشان را از راهی دیگر روانه کرد؟ آری، همانگونه که بدن بدون روح مرده است، ایمان نیز بدون عمل مرده است.”
“برادران من، مباد که بسیاری از شما در پی معلّم شدن باشند، زیرا میدانید که بر ما معلّمان، داوریِ سختتر خواهد شد. ما همه بسیار میلغزیم. اگر کسی در گفتار خود نلغزد، انسانی کامل است و میتواند تمامی وجودِ خود را مهار کند. ما با لگام نهادن بر دهان اسب، آن را مطیع خود میسازیم و بدین وسیله میتوانیم تمامی بدن حیوان را به هر سو هدایت کنیم. همچنین سُکانی کوچک میتواند کشتی بزرگی را که فقط بادهای نیرومند آن را به حرکت درمیآورد، به هر سمتی که ناخدا بخواهد هدایت کند. به همینسان، زبان نیز عضوی کوچک است، امّا ادعاهای بزرگ دارد. جرقهای کوچک میتواند جنگلی بزرگ را به آتش کِشد. زبان نیز آتش است؛ دنیایی است از نادرستی در میان اعضای بدن ما که همۀ وجود انسان را آلوده میکند و دایرۀ کائنات را به آتش میکشد - آتشی که جهنم آن را افروخته است! انسان همه گونه حیوان و پرنده و خزنده و جاندار دریایی را رام میکند و کرده است، امّا هیچ انسانی قادر به رام کردن زبان نیست. زبان شرارتی است سرکش و پر از زهرِ کشنده! با زبان خود خداوند و پدر را متبارک میخوانیم و با همان زبان انسانهایی را که به شباهت خدا آفریده شدهاند، لعن میکنیم. از یک دهان، هم ستایش بیرون میآید، هم نفرین! ای برادران من، شایسته نیست چنین باشد. آیا میشود از چشمهای هم آب شیرین روان باشد، هم آب شور؟ برادرانِ من، آیا ممکن است درخت انجیر، زیتون بار آوَرَد؟ یا درخت مو، انجیر بَر دهد؟ به همینسان نیز چشمۀ شور نمیتواند آب شیرین روان سازد. کیست حکیم و خردمند در میان شما؟ بگذارید آن را با شیوۀ زندگی پسندیدۀ خود نشان دهد، با اعمالی توأم با حِلم که از حکمت سرچشمه میگیرد. امّا اگر در دل خود حسدِ تلخ و جاهطلبی دارید، به خود مبالید و خلاف حقیقت سخن مگویید. چنین حکمتی از بالا نازل نمیشود، بلکه زمینی و نفسانی و شیطانی است. زیرا هر جا حسد و جاهطلبی باشد، در آنجا آشوب و هر گونه کردار زشت نیز خواهد بود. امّا آن حکمت که از بالاست، نخست پاک است، سپس صلحآمیز و ملایم و نصیحتپذیر، و سرشار از رحمت و ثمرات نیکو، و بَری از تبعیض و ریا! پارسایی، محصولی است که در صلح و صفا، و به دست صلحجویان کاشته میشود.”
“از کجا در میان شما جنگ و جدال پدید میآید؟ آیا نه از امیالتان که درون اعضای شما به ستیزه مشغولند؟ حسرت چیزی را میخورید، امّا آن را به دست نمیآورید. از طمع مرتکب قتل میشوید، امّا باز به آنچه میخواهید نمیرسید. جنگ و جدال بر پا میکنید، امّا به دست نمیآورید، از آن رو که درخواست نمیکنید! آنگاه نیز که درخواست میکنید، نمییابید، زیرا با نیّت بد درخواست میکنید تا صرف هوسرانیهای خود کنید. ای زناکاران، آیا نمیدانید دوستی با دنیا دشمنی با خداست؟ هر که در پی دوستی با دنیاست، خود را دشمن خدا میسازد. آیا گمان میبرید کتاب بیهوده گفته است: «روحی که خدا در ما ساکن کرده، تا به حدِ حسادت مشتاق ماست؟» امّا فیضی که او میبخشد، بس فزونتر است. از همین رو کتاب میگوید: «خدا در برابر متکبّران میایستد، امّا فروتنان را فیض میبخشد.» پس تسلیم خدا باشید. در برابر ابلیس ایستادگی کنید، که از شما خواهد گریخت. به خدا نزدیک شوید، که او نیز به شما نزدیک خواهد شد. ای گناهکاران، دستهای خود را پاک کنید، و ای دو دلان، دلهای خود را طاهر سازید. به حالِ زار بیفتید و نُدبه و زاری کنید. خندۀ شما به ماتم، و شادی شما به اندوه بَدل گردد. در حضور خدا فروتن شوید تا شما را سرافراز کند. ای برادران، از یکدیگر بدگویی مکنید. هر که از برادر خود بد گوید و یا او را محکوم کند، در واقع از شریعت بد گفته و شریعت را محکوم کرده است. و هر گاه شریعت را محکوم کنی، دیگر نه مجری، بلکه داورِ آن هستی! امّا تنها یک شریعتگذار و داور هست، همان که قادر است برهاند یا هلاک کند. پس تو کیستی که همسایۀ خود را محکوم کنی! و امّا شما که میگویید: «امروز یا فردا به این شهر یا آن شهر خواهیم رفت و سالی را در آنجا به سر خواهیم برد و به تجارت خواهیم پرداخت و سود فراوان خواهیم کرد،» خوب گوش کنید: شما حتی نمیدانید فردا چه خواهد شد. زندگی شما چیست؟ همچون بُخاری هستید که کوتاهزمانی ظاهر میشود و بعد ناپدید میگردد. پس باید چنین بگویید: «اگر خداوند بخواهد، زنده میمانیم و چنین و چنان میکنیم.» حال آنکه شما با تکبّر فخر میکنید. هر فخری از اینگونه، بد است! بنابراین، هر که بداند چه کاری درست است و آن را انجام ندهد، گناه کرده است
“و امّا شما ای ثروتمندان، زاری و شیون کنید، زیرا مصیبتها در انتظارتان است. ثروت شما تباه شده و جامههایتان را بید خورده است! زر و سیم شما زنگ زده، و زنگِ آنها علیهِ شما سخن خواهد گفت و همچون آتش، گوشت بدن شما را خواهد خورد. زیرا در روزهای آخر ثروت اندوختهاید! اینک مزد کارگرانی که در مزارع شما درو کردهاند، و شما حیلهگرانه از پرداخت آن سر باز زدهاید، بر ضد شما فریاد برمیآورد. آری، فریاد دروگران به گوش خداوندِ لشکرها رسیده است. شما بر زمین در تجمّل و هوسرانی زندگی کردهاید، و دلهای خود را برای روز کشتار پروار ساختهاید! مرد پارسا را که با شما مخالفتی نمیورزید، محکوم کردید و به قتل رساندید. پس ای برادران، تا آمدن خداوند صبر پیشه کنید. بنگرید چگونه دهقان انتظار میکشد تا زمین محصول پرارزش خود را به بار آورد؛ چگونه صبر میکند تا بارانهای پاییزی و بهاری بر زمین ببارد. پس شما نیز صبور باشید و دلْ قوی دارید، زیرا آمدنِ خداوند ما نزدیک است! برادران، از یکدیگر شکایت نکنید، تا بر شما نیز داوری نشود، زیرا ’داور‘ بر در ایستاده است. برادران، از پیامبرانی که به نام خداوند سخن میگفتند، درسِ صبر در مصائب را فرا گیرید. ما بردباران را خجسته میخوانیم. شما دربارۀ صبر ایوب شنیدهاید، و میدانید که خداوند سرانجام با او چه کرد، زیرا خداوند بهغایت مهربان و رحیم است. امّا مهمتر از همه، ای برادران من، سوگند مخورید؛ نه به آسمان، نه به زمین و نه به هیچ چیز دیگر. بگذارید ’بلۀ‘ شما همان بله باشد و ’نهِ‘ شما همان نه، مبادا محکوم شوید. اگر کسی از شما در مشکل است، دعا کند؛ اگر کسی شاد است، سرود حمد بخواند. اگر کسی از شما بیمار است، مشایخ کلیسا را فرا خواند و آنها برایش دعا کنند و به نام خداوند او را با روغن تدهین نمایند. دعای با ایمان، بیمار را شفا میبخشد و خداوند او را برمیخیزاند، و اگر گناهی کرده باشد، آمرزیده میشود. پس نزد یکدیگر به گناهانِ خود اعتراف کنید و برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید. دعایِ شخص پارسا، با قدرت بسیار عمل میکند. ایلیا انسانی بود همچون ما، امّا چون با تمام وجود دعا کرد که باران نبارد، سه سال و نیم باران بر زمین نبارید؛ و باز دعا کرد و از آسمان باران بارید و زمین محصول به بار آورد. برادرانِ من، اگر کسی از شما از حقیقت منحرف شود، و دیگری او را بازگردانَد، بداند که هر کس گناهکاری را از گمراهی بازگردانَد، جانِ او را از مرگ نجات بخشیده و گناهان بیشماری را پوشانیده است.”
امّا ثروتمند به حقارت خود، زیرا همچون گُلِ صحرا در گذر است. همانگونه که خورشید با گرمای سوزان خود طلوع کرده، علف را میخشکاند و گُلَش فرو میریزد و زیباییاش محو میشود، ثروتمند نیز در حین کسب و کار، پژمرده و محو خواهد شد. خوشا به حال آن که در آزمایشها پایداری نشان میدهد، زیرا چون از بوتۀ آزمایش سربلند بیرون آید، آن تاج حیات را خواهد یافت که خدا به دوستداران خویش وعده فرموده است. هیچکس چون وسوسه میشود، نگوید: «خداست که مرا وسوسه میکند،» زیرا خدا با هیچ بدی وسوسه نمیشود، و کسی را نیز وسوسه نمیکند. هنگامی که کسی وسوسه میشود، هوای نَفْس خودِ اوست که او را میفریبد و به دام میافکند. هوای نَفْس که آبستن شود، گناه میزاید و گناه نیز چون به ثمر رسد، مرگ به بار میآورد. برادرانِ عزیز من، فریفته مشوید! هر بخشش نیکو و هر عطای کامل از بالاست، نازل شده از پدر نورها که در او نه تغییری است و نه سایۀ ناشی از دگرگونی. او چنین اراده فرمود که ما را با کلام حق تولید کند تا همچون نوبرِ آفریدههای او باشیم. برادران عزیز من، توجه کنید: هر کس باید در شنیدنْ تند باشد، در گفتنْ کُند و در خشمْ آهسته! زیرا خشمِ آدمی پارسایی مطلوب خدا را به بار نمیآورد. پس هر گونه پلیدی و هر فزونی بدخواهی را از خود دور کنید و با حلم، کلامی را که در شما نشانده شده و میتواند جانهای شما را نجات بخشد، بپذیرید. بهجایآورندۀ کلام باشید، نه فقط شنوندۀ آن؛ خود را فریب مدهید! زیرا هر کس که کلام را میشنود امّا به آن عمل نمیکند، به کسی مانَد که در آینه به چهرۀ خود مینگرد و خود را در آن میبیند، امّا تا از برابر آن دور میشود، از یاد میبرد که چگونه سیمایی داشته است. امّا آن که به شریعتِ کامل که شریعت آزادی است چشم دوخته، آن را از نظر دور نمیدارد، و شنوندۀ فراموشکار نیست بلکه بهجایآورنده است، او در عمل خویش خجسته خواهد بود. آن که خود را دیندار بداند، امّا مهارِ زبان خود را نداشته باشد، خویشتن را میفریبد و دیانتش باطل است. دینداریِ پاک و بیلکه در نظر پدرِ ما خدا، آن است که یتیمان و بیوهزنان را به وقت مصیبت دستگیری کنیم و خود را از آلایِش این دنیا دور بداریم.”
“برادران من، ایمانِ شما به عیسی مسیح، خداوند پرجلالمان، با تبعیض همراه نباشد. اگر کسی با انگشتریِ زرین و جامۀ فاخر به مجلس شما درآید و فقیری نیز با جامۀ ژنده وارد شود، و شما به آن که جامۀ فاخر در بر دارد توجه خاص نشان دهید و به او بگویید: «در این جای نیکو بنشین،» امّا فقیر را بگویید: «همان جا بایست!» و یا: «اینجا پیش پاهای من بر زمین بنشین،» آیا در میان خود تبعیض قائل نشده و با اندیشۀ بد قضاوت نکردهاید؟ برادران عزیز، گوش فرا دهید! مگر خدا فقیران این جهان را برنگزیده تا در ایمان دولتمند باشند و پادشاهیای را به میراث یابند که او به دوستدارانِ خود وعده فرموده است؟ امّا شما به فقیر بیحرمتی روا داشتهاید. آیا دولتمندان نیستند که بر شما ستم روا میدارند و شما را به محکمه میکشند؟ آیا ایشان نیستند که به آن نام شریف که بر شما نهاده شده، کفر میگویند؟ اگر براستی شریعت شاهانه را مطابق با این گفتۀ کتاب به جای آورید که میفرماید: «همسایهات را همچون خویشتن محبت کن،» کارِ نیکو کردهاید. امّا اگر تبعیض قائل شوید، گناه کردهاید و شریعت، شما را چون افرادی قانونشکن، محکوم میکند. زیرا اگر کسی تمام شریعت را نگاه دارد امّا در یک مورد بلغزد، مجرم به شکستن تمام شریعت است. چه، او که گفت: «زنا مکن،» همچنین گفته است: «قتل مکن.» پس هرچند زنا نکنی، امّا اگر قتل کنی، شریعت را شکستهای. پس همچون کسانی سخن گویید و عمل کنید که میدانند بر پایۀ شریعتِ آزادی، بر آنها داوری خواهد شد، زیرا داوری نسبت به آن که رحم نکرده باشد، بیرحم خواهد بود. امّا رحم بر داوری پیروز خواهد شد! برادرانِ من، چه سود اگر کسی ادعا کند ایمان دارد، امّا عمل نداشته باشد؟ آیا چنین ایمانی میتواند او را نجات بخشد؟ اگر برادر یا خواهری نیازمند پوشاک و خوراک روزانه باشد و کسی از شما بدیشان گوید: «بروید به سلامت، و گرم و سیر شوید،» امّا برای رفع نیازهای جسمی ایشان کاری انجام ندهد، چه سود؟ پس ایمان به تنهایی و بدون عمل، مرده است. حال کسی ممکن است بگوید: «تو ایمان داری و من هم اعمال دارم!» اما تو ایمانت را بدون اعمال به من بنما و من ایمانم را با اعمالم به تو خواهم نمود. تو ایمان داری که خدا یکی است. نیکو میکنی! حتی دیوها نیز اینگونه ایمان دارند و از ترس به خود میلرزند! ای نادان، میخواهی بدانی چرا ایمان بدون عمل بیثمر است؟ آیا جَد ما ابراهیم به اعمال پارسا شمرده نشد، آنگاه که پسر خود اسحاق را بر مذبح تقدیم نمود؟ میبینی که ایمان و اعمال او با هم عمل میکردند، و ایمان او با اعمالش کامل شد. و آن نوشته تحقق یافت که میگوید: «ابراهیم به خدا ایمان آورْد و این برای او پارسایی شمرده شد،» و او دوست خدا خوانده شد. پس میبینید به اعمال است که انسان پارسا شمرده میشود، نه با ایمانِ تنها. همچنین آیا راحابِ روسپی به اعمال پارسا شمرده نشد، آنگاه که به فرستادگان پناه داد و ایشان را از راهی دیگر روانه کرد؟ آری، همانگونه که بدن بدون روح مرده است، ایمان نیز بدون عمل مرده است.”
“برادران من، مباد که بسیاری از شما در پی معلّم شدن باشند، زیرا میدانید که بر ما معلّمان، داوریِ سختتر خواهد شد. ما همه بسیار میلغزیم. اگر کسی در گفتار خود نلغزد، انسانی کامل است و میتواند تمامی وجودِ خود را مهار کند. ما با لگام نهادن بر دهان اسب، آن را مطیع خود میسازیم و بدین وسیله میتوانیم تمامی بدن حیوان را به هر سو هدایت کنیم. همچنین سُکانی کوچک میتواند کشتی بزرگی را که فقط بادهای نیرومند آن را به حرکت درمیآورد، به هر سمتی که ناخدا بخواهد هدایت کند. به همینسان، زبان نیز عضوی کوچک است، امّا ادعاهای بزرگ دارد. جرقهای کوچک میتواند جنگلی بزرگ را به آتش کِشد. زبان نیز آتش است؛ دنیایی است از نادرستی در میان اعضای بدن ما که همۀ وجود انسان را آلوده میکند و دایرۀ کائنات را به آتش میکشد - آتشی که جهنم آن را افروخته است! انسان همه گونه حیوان و پرنده و خزنده و جاندار دریایی را رام میکند و کرده است، امّا هیچ انسانی قادر به رام کردن زبان نیست. زبان شرارتی است سرکش و پر از زهرِ کشنده! با زبان خود خداوند و پدر را متبارک میخوانیم و با همان زبان انسانهایی را که به شباهت خدا آفریده شدهاند، لعن میکنیم. از یک دهان، هم ستایش بیرون میآید، هم نفرین! ای برادران من، شایسته نیست چنین باشد. آیا میشود از چشمهای هم آب شیرین روان باشد، هم آب شور؟ برادرانِ من، آیا ممکن است درخت انجیر، زیتون بار آوَرَد؟ یا درخت مو، انجیر بَر دهد؟ به همینسان نیز چشمۀ شور نمیتواند آب شیرین روان سازد. کیست حکیم و خردمند در میان شما؟ بگذارید آن را با شیوۀ زندگی پسندیدۀ خود نشان دهد، با اعمالی توأم با حِلم که از حکمت سرچشمه میگیرد. امّا اگر در دل خود حسدِ تلخ و جاهطلبی دارید، به خود مبالید و خلاف حقیقت سخن مگویید. چنین حکمتی از بالا نازل نمیشود، بلکه زمینی و نفسانی و شیطانی است. زیرا هر جا حسد و جاهطلبی باشد، در آنجا آشوب و هر گونه کردار زشت نیز خواهد بود. امّا آن حکمت که از بالاست، نخست پاک است، سپس صلحآمیز و ملایم و نصیحتپذیر، و سرشار از رحمت و ثمرات نیکو، و بَری از تبعیض و ریا! پارسایی، محصولی است که در صلح و صفا، و به دست صلحجویان کاشته میشود.”
“از کجا در میان شما جنگ و جدال پدید میآید؟ آیا نه از امیالتان که درون اعضای شما به ستیزه مشغولند؟ حسرت چیزی را میخورید، امّا آن را به دست نمیآورید. از طمع مرتکب قتل میشوید، امّا باز به آنچه میخواهید نمیرسید. جنگ و جدال بر پا میکنید، امّا به دست نمیآورید، از آن رو که درخواست نمیکنید! آنگاه نیز که درخواست میکنید، نمییابید، زیرا با نیّت بد درخواست میکنید تا صرف هوسرانیهای خود کنید. ای زناکاران، آیا نمیدانید دوستی با دنیا دشمنی با خداست؟ هر که در پی دوستی با دنیاست، خود را دشمن خدا میسازد. آیا گمان میبرید کتاب بیهوده گفته است: «روحی که خدا در ما ساکن کرده، تا به حدِ حسادت مشتاق ماست؟» امّا فیضی که او میبخشد، بس فزونتر است. از همین رو کتاب میگوید: «خدا در برابر متکبّران میایستد، امّا فروتنان را فیض میبخشد.» پس تسلیم خدا باشید. در برابر ابلیس ایستادگی کنید، که از شما خواهد گریخت. به خدا نزدیک شوید، که او نیز به شما نزدیک خواهد شد. ای گناهکاران، دستهای خود را پاک کنید، و ای دو دلان، دلهای خود را طاهر سازید. به حالِ زار بیفتید و نُدبه و زاری کنید. خندۀ شما به ماتم، و شادی شما به اندوه بَدل گردد. در حضور خدا فروتن شوید تا شما را سرافراز کند. ای برادران، از یکدیگر بدگویی مکنید. هر که از برادر خود بد گوید و یا او را محکوم کند، در واقع از شریعت بد گفته و شریعت را محکوم کرده است. و هر گاه شریعت را محکوم کنی، دیگر نه مجری، بلکه داورِ آن هستی! امّا تنها یک شریعتگذار و داور هست، همان که قادر است برهاند یا هلاک کند. پس تو کیستی که همسایۀ خود را محکوم کنی! و امّا شما که میگویید: «امروز یا فردا به این شهر یا آن شهر خواهیم رفت و سالی را در آنجا به سر خواهیم برد و به تجارت خواهیم پرداخت و سود فراوان خواهیم کرد،» خوب گوش کنید: شما حتی نمیدانید فردا چه خواهد شد. زندگی شما چیست؟ همچون بُخاری هستید که کوتاهزمانی ظاهر میشود و بعد ناپدید میگردد. پس باید چنین بگویید: «اگر خداوند بخواهد، زنده میمانیم و چنین و چنان میکنیم.» حال آنکه شما با تکبّر فخر میکنید. هر فخری از اینگونه، بد است! بنابراین، هر که بداند چه کاری درست است و آن را انجام ندهد، گناه کرده است
“و امّا شما ای ثروتمندان، زاری و شیون کنید، زیرا مصیبتها در انتظارتان است. ثروت شما تباه شده و جامههایتان را بید خورده است! زر و سیم شما زنگ زده، و زنگِ آنها علیهِ شما سخن خواهد گفت و همچون آتش، گوشت بدن شما را خواهد خورد. زیرا در روزهای آخر ثروت اندوختهاید! اینک مزد کارگرانی که در مزارع شما درو کردهاند، و شما حیلهگرانه از پرداخت آن سر باز زدهاید، بر ضد شما فریاد برمیآورد. آری، فریاد دروگران به گوش خداوندِ لشکرها رسیده است. شما بر زمین در تجمّل و هوسرانی زندگی کردهاید، و دلهای خود را برای روز کشتار پروار ساختهاید! مرد پارسا را که با شما مخالفتی نمیورزید، محکوم کردید و به قتل رساندید. پس ای برادران، تا آمدن خداوند صبر پیشه کنید. بنگرید چگونه دهقان انتظار میکشد تا زمین محصول پرارزش خود را به بار آورد؛ چگونه صبر میکند تا بارانهای پاییزی و بهاری بر زمین ببارد. پس شما نیز صبور باشید و دلْ قوی دارید، زیرا آمدنِ خداوند ما نزدیک است! برادران، از یکدیگر شکایت نکنید، تا بر شما نیز داوری نشود، زیرا ’داور‘ بر در ایستاده است. برادران، از پیامبرانی که به نام خداوند سخن میگفتند، درسِ صبر در مصائب را فرا گیرید. ما بردباران را خجسته میخوانیم. شما دربارۀ صبر ایوب شنیدهاید، و میدانید که خداوند سرانجام با او چه کرد، زیرا خداوند بهغایت مهربان و رحیم است. امّا مهمتر از همه، ای برادران من، سوگند مخورید؛ نه به آسمان، نه به زمین و نه به هیچ چیز دیگر. بگذارید ’بلۀ‘ شما همان بله باشد و ’نهِ‘ شما همان نه، مبادا محکوم شوید. اگر کسی از شما در مشکل است، دعا کند؛ اگر کسی شاد است، سرود حمد بخواند. اگر کسی از شما بیمار است، مشایخ کلیسا را فرا خواند و آنها برایش دعا کنند و به نام خداوند او را با روغن تدهین نمایند. دعای با ایمان، بیمار را شفا میبخشد و خداوند او را برمیخیزاند، و اگر گناهی کرده باشد، آمرزیده میشود. پس نزد یکدیگر به گناهانِ خود اعتراف کنید و برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید. دعایِ شخص پارسا، با قدرت بسیار عمل میکند. ایلیا انسانی بود همچون ما، امّا چون با تمام وجود دعا کرد که باران نبارد، سه سال و نیم باران بر زمین نبارید؛ و باز دعا کرد و از آسمان باران بارید و زمین محصول به بار آورد. برادرانِ من، اگر کسی از شما از حقیقت منحرف شود، و دیگری او را بازگردانَد، بداند که هر کس گناهکاری را از گمراهی بازگردانَد، جانِ او را از مرگ نجات بخشیده و گناهان بیشماری را پوشانیده است.”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر