Powered By Blogger

۱۳۹۵ دی ۱۱, شنبه

عبرانيان ١٢: ١-٣

“پس چون چنین ابری عظیم از شاهدان را گرداگرد خود داریم، بیایید هر بارِ اضافی و هر گناه را که آسان به دست و پای ما می‌پیچد، از خود دور کنیم و با استقامت در مسابقه‌ای که برای ما مقرر شده است، بدویم. و چشمان خود را بر قهرمان و مظهر کامل ایمان یعنی عیسی بدوزیم که به‌خاطر آن خوشی که پیشِ رو داشت، صلیب را تحمل کرد و ننگ آن را ناچیز شمرد و اکنون بر جانب راست تخت خدا نشسته است. به او بیندیشید که چنان مخالفتی را از سوی گناهکاران تحمل کرد، تا خسته و دلسرد نشوید.”
عبرانيان ١٢: ١-٣

Happy New Year


Faith makes all things possible
Hope makes all things work
Love makes all things beautiful
i hope have all the three for this New Year

! Happy New Year

۱۳۹۵ دی ۱۰, جمعه

هنگامي که خداوند مشغول خلق کردن بود


از هنگاميکه خداوند مشغول خلق کردن  بود
شش روز می گذشت ….
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:
چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟
خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای ؟
او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از
جایش بلند شد ناپدید شود.
قلبی داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا
قلب شکسته، درمان کند.
این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .
خداوند فرمود:نمی شود !! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی…..
را که این همه به من نزدیک است،تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با
یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .
بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی
که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .
فرشته پرسید:فکر هم می تواند بکند ؟
خداوند پاسخ داد:نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
گفت ، ای وای، چرا چهره اش خيس است ؟ آيا نشتی دارد ؟ خداوند پاسخ داد:آن که نشتی نیست، اشک است.
فرشته پرسید:اشک دیگر چیست ؟
خداوند گفت:اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی،
تنهایی، سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد.
شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید
چون زن ها “واقعا” حیرت انگیزند.
زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.
همواره بچه ها را به دندان می کشند.
سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.
وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند..
و وقتی عصبانی اند می خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.
بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.
بدون قید و شرط دوست می دارند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و وقتی
دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.
در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،
با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.
آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند
چه قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد
زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و
بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند
خداوند گفت:این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد
فرشته پرسید:چه عیبی ؟
خداوند گفت:قدر خودش را نمی داند

۱۳۹۵ دی ۹, پنجشنبه

اِشعيا ٤١: ١٠

“پس ترسان مباش زیرا من با تو هستم، و هراسان مباش زیرا من خدای تو هستم. تو را تقویت خواهم کرد و یاری خواهم داد، و به دست راست عدالتِ خویش از تو حمایت خواهم نمود.”
اِشعيا ٤١: ١٠

لوقا ١٨:٢٧

فرمود: «آنچه برای انسان ناممکن است، برای خدا ممکن است.

۱۳۹۵ دی ۸, چهارشنبه

امروز تو با زندگیت چه کار میخواهی کنی ؟

امروز تو با زندگیت چه کار  میخواهی کنی ؟

یک تصمیم.......!
یک بار بخواه .....؟
مرا بخوان که تو را اجابت خواهم کرد و تو را از چیزهای عظیم و مخفی که ندانسته‌ای، آگاه خواهم ساخت.
اِرمیا ۳۳:۳

۱۳۹۵ دی ۷, سه‌شنبه

شكر كه خدا هست


شکر که خدا هست
و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست...

هر وقت دلم بخواهد
مهمانش میکنم در بهترین جایی که او می پسندد
در قلبم...!!

و به دستان خالی ام نگاه نمیکنم
من فقط خانه ی دلم را برایش نگه میدارم،
اسباب پذیرایی با اوست . .

۱۳۹۵ دی ۵, یکشنبه

اِشعیا ۹:۶

زیرا که برای ما کودکی زاده و پسری به ما بخشیده شد؛ سلطنت بر دوش او خواهد بود و او ’مشاور شگفت‌انگیز‘ و ’خدای قدیر‘ و ’پدر سرمدی‘ و ’سَرور صلح‘ خوانده خواهد شد.
اِشعیا ۹:۶

عيسي خداوند است

آتاناس قدیس  می گوید :
انسان نمی تواند خود را نجات دهد ، فقط خدا می تواند ما را نجات دهد و چون عیسی نجات دهنده ما است ، پس عیسی خداوند است.




۱۳۹۵ دی ۴, شنبه

لوقا ۲:۶ - ۷

هنگامی که آنجا بودند، وقت زایمان مریم فرا رسید و نخستین فرزندش را که پسر بود به دنیا آورد. او را در قنداقی پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مهمانسرا جایی برایشان نبود.
لوقا ۲:۶ - ۷

۱۳۹۵ دی ۳, جمعه

ارزشمندترین هدیۀ کریسمس


ارزشمندترین هدیه‌ای که تا کنون دریافت کرده‌اید، چه بوده است؟ وقتی این سؤال را از خودم می‌کنم، بیشتر تمایل دارم به فرزندم فکر کنم، اینکه او ارزشمندترین هدیه‌ای هستند که خداوند به من و همسرم عنایت فرموده است.
                   
اما اگر از من بپرسید که ارزشمندترین هدیه‌ای که من خودم به دیگران داده‌ام، چه بوده است، از پاسخ به آن عاجز خواهم بود و خواهم گفت که نمی‌دانم. اگر همین سؤال را از کتاب انجیل بکنیم، پاسخی عجیب دریافت خواهیم کرد، و آن این است که ارزشمندترین هدیه‌ای که خدا به بشر ارزانی داشته، پسر یگانه‌اش، عیسی مسیح است. چنانچه بخواهیم در قالب اصطلاحات بشری سخن بگوییم، می‌توانیم بگوییم که خدا جگرگوشۀ خود را به ما عطا کرد. عید میلاد مسیح، یا همان کریسمس، یادآور این ارزشمندترین هدیۀ خدا است.
 اما از خودم می‌پرسم که در مقابل این هدیۀ بی‌نهایت گرانبهای خدا به ما، من چه هدیه‌ای می‌توانم در این کریسمس به او تقدیم کنم؟ من شخصاً چیزی ندارم جز دل شکستۀ خود را که به او تقدیم نمایم. این تنها هدیه‌ای است که در کریسمس می‌توانم به حضور او بیاورم، تمامیت دل و وجود خودم را. به‌نظر می‌رسد که این هدیه برای خدا از همه چیز باارزشتر باشد.  داوود به درگاه خدا دعا کرده، می‌فرماید: "تو به قربانی رغبت‌ نداری، وگرنه می‌آوردم؛ . . . قربانیهای پسندیدۀ خدا روح شکسته است؛" (مزمور ۵۱: ۱۶-‏۱۷). باشد که در کریسمس امسال، با دلی بی‌ریا و روحی شکسته، خویشتن را به خدا تقدیم کنیم.

۱۳۹۵ دی ۱, چهارشنبه

تجسم محبت

           
ما دلیل تجسم او‌ییم.
او ما را دوست داشت تا بدان حد که به‌خاطر نجات‌مان در جسم انسانی به‌دنیا آمد و در هیات انسانی ظاهر شد ... هیچ‌کس قادر نبود فسادیافته را به نافسادی تبدیل کند، جز خودِ منجی که در ابتدا هستی را از عدم آفرید.
هیچ‌کس نمی‌توانست انسانی خداگونه بازآفریند مگر آن‌که خودْ صورتِ خدای پدر بود. هیچ‌کس نمی‌توانست فناپذیر را فناناپذیر کند مگر خداوند ما عیسای مسیح که خودْ حیات و زندگی است.
هیچ‌کس جز «کلام‌»، که نظم‌بخشِ جهان و پسر یگانۀ پدر است، نمی‌توانست در مورد پدر به انسان‌ها بیاموزد و بت‌پرستی را براندازد.
از آنجا که کفارۀ گناه آدمیان باید پرداخت می‌شد (زیرا همه باید می‌مردند)، او به میان ما آمد، و پس از آنکه الوهیتش را با اعمالش ظاهر ساخت، معبد (بدن‌) خود را به‌جای همۀ آدمیان، چونان قربانی تسلیم مرگ کرد. و چنین کرد تا آدمیان را از زیر بار تقصیر گناه آزاد سازد و ثابت کند که بر مرگ نیز اقتدار دارد، و نشان دهد که بدنش نوبر رستاخیزِ جمیع آدمیان از مرگ، و فسادناپذیر است ...
پس دو معجزه هم‌زمان صورت گرفت‌: نخست جمیع آدمیان با مرگ جسمانیِ خداوند مردند، و دیگر آنکه به‌واسطۀ اتحاد کلام با آن، مرگ و فساد نابود شد ...
با مرگ او همه از نامیرایی و جاودانگی بهره یافتند، و با انسان شدنِ کلام‌، مشیّتِ مقرر برای کائنات، و خالق و سرورشان‌، یعنی خودِ کلمۀ خدا، بر همگان آشکار شد.
 او انسان شد تا ما آدمیان، الاهی شویم‌، خود را در بدنی انسانی آشکار ساخت تا ما بتوانیم پدر نادیده را بشناسیم، و بی‌حرمتیِ آدمیان را تحمل کرد تا ما وارث نامیرایی و جاودانگی شویم.

آتاناسیوس/ تجسم کلمه
ترجمه: نادر فرد


آیا یعقوب واقعا با خدا کشتی گرفت؟

               
برای درک کشتی گرفتن یعقوب با خداوند، ابتدا بایستی زندگی یعقوب را بررسی کنیم. باید ببینیم در زندگی او چه رخ داد که به کشتی گرفتن منجر شد. یعقوب مهارت خاصی در تغییر دادن فکر مردم داشت. او تمام عمر مشغول فریب دادن مردم و فرار از عواقب آن بود. تا این که یک شب با خدا روبرو شد. معنای اسم یعقوب یعنی فریبنده .
یعقوب از رویارویی مجدد با عیسو می ترسید. او تمام افکارش را متمرکز کرد و مشغول دعا شد .پیدایش فصل ۳۲ آیات 9 -۱۲.
 بعد از دعا، اتفاق عجیبی رخ داد. مردی به سراغ یعقوب آمد. این مرد چه کسی بود؟ قبل از تجسم مسیح و شروع خدمت او، موارد متعدد ظهور مسیح در عهد عتیق، ازلی بودن او را ثابت کرد. به عنوان مثال، آدم و حوا صدای خداوند را که در باغ عدن راه می رفت، شنیدند  پیدایش فصل۳ آیه 8 ،خداوند به ابراهیم پیدایش فصل ۱۷ آیه ۱ و هم چنین به یعقوب پیدایش فصل ۳۲ آیه۱ و موسی ،خروج فصل ۳ آیه ۲ ظاهر شد.
 او به شباهت انسان درآمد و خود را به ابراهیم و یعقوب ظاهر نمود. به عبارت دیگر، خداوند به طور خاص در عیسی مسیح ،شخصیت دوم تثلیث خود را مکشوف کرد.
یعقوب با آن مرد کشتی نگرفت، بلکه آن مرد بود که سراغ او آمد و کشتی گرفتن را شروع کرد. خداوند از یعقوب چیزی می خواست.خداوند تمام وجود یعقوب را میخواست .(آرزوها ،نقشه ها ،تواناییها و استهدادهایی که به آن متکی بود ).
گاهی این احساس به انسان خودمحور دست می دهد که می تواند با خدا مبارزه کند.
زن یا مردی که بر علیه خدا طغیان می کند، باید کارش را بدون نقص انجام دهد. البته نبرد یعقوب و مسیح جنبۀ ظاهری داشت. خدا می توانست در کم تر از یک ثانیه بر یعقوب چیره شود و نبرد را به نفع خودش تمام کند. اما تصورش دور از ذهن نیست که یعقوب می کوشید در زندگی با زیرکی و کوشش انسانی به نتیجۀ دلخواهش برسد. با این توصیف، درمی یابیم که عاقبت آن مرد بود که بر یعقوب چیره شد .
خدا نقطۀ قوت یعقوب را لمس کرد (ماهیچه ران قوی ترین اندام بدن است) و آن را تبدیل به ضعف نمود.
 از آن روز به بعد، یعقوب می لنگید و دیگر نمی توانست فرار کند. این باعث شد که او خواسته یا ناخواسته، به خدا تکیه کند.
وقتی خدا بر زندگی ما تسلط دارد، آنگاه می تواند به ما اعتماد کند و قدرتش را به ما ببخشد. این رابطۀ جدید یعقوب با خداوند به او قدرت بخشید تا بتواند با هر مشکلی روبرو شود و با ایمان به خدا آن را حل کند. به یاد داشته باشید: خداوند نمی تواند به کسی برکات کامل عطا فرماید، مگر این که نخست بر او غلبه کند. برای مطالعۀ زندگی یعقوب لطفا پیدایش فصل 52 به بعد را مطالعه کنید.
برگرفته از مقاله مهران پورپشنگ

۱۳۹۵ آذر ۳۰, سه‌شنبه

گزيده اي از لوقا

جلال بر خدا در عرش برين ، صلح و سلامت بر مردماني كه بر زمين مورد لطف اويند !
لوقا ١٤:٢

۱۳۹۵ آذر ۲۹, دوشنبه

متفاوت با ديگران

         
اجازه دهید در باب ازدواج، نقل قولی از هورِس بوشنِل، یکی از کشیشان قرن نوزدهم بکنم.
وی چنین گفته: «هیچ زوجی هرگز قرار نیست شبیه زوجی دیگر باشد. خدا به تعداد زوجها برایشان نقشه و برنامه دارد.
بنابراین، او هرگز از ایشان نمی‌خواهد زندگی خود را بر اساس زندگی زوجی دیگر بسنجند.»
                     
شما نیمی از یک زوج منحصربه‌فرد را تشکیل می‌دهید.
هیچ زوج دیگری استعدادها، نقاط ضعف، پیشینه، جنب و جوش، فرزندان و خواندگی شما را ندارد.
 پذیرش هویت‌مان به‌عنوان زوج، همان‌گونه که هست، آزادی عظیمی به همراه می‌آورد: ممکن است در یک زمینه قوی باشیم و در دیگری ضعیف؛ در یک زمینه آسیب‌پذیر باشیم و در دیگری مقاوم؛ در یک زمینه برتر باشیم و اغلب اوقات در زمینه‌ای دیگر شکست بخوریم، ولی زوج منحصربه‌فردی هستیم که توسط خدا خوانده شده‌ایم تا هدف منحصربه‌فردمان را در این دنیا محقق سازیم.
                         
این خداست که خانه و ازدواج شما را بنیاد نهاده و اینْ حیاتی است که او برای شما مد نظر دارد. هرگز برای سنجش ارزش خود به زوجهای دیگر نگاه نکنید؛ به خدا نگاه کنید تا خواندگی خویش را محقق سازید.
برای سنجش میزان خوشبختی‌تان، خود را با زوجهای دیگر مقایسه نکنید؛ در عوض، میزان اطاعت خود را از نقشه‌ای که خدا برای زندگی‌ شما دارد، مقایسه کنید تا بتوانید میزان وفاداری خویش را بسنجید.

با داستان زندگی و هویت خود به‌عنوان یک زوج راحت باشید.
از آن لذت ببرید. هرگز مقایسه‌اش نکنید.
کافیست به دید و رویای منحصربه‌فردی که خدا به شما به‌عنوان زوجی منحصربه‌فرد بخشیده، وفادار باشید.
خدا به زوج دیگری درست مشابه همان‌که قبلاً خلق کرده، نیازی ندارد.
او بسیار خلاق‌تر از این‌هاست. برعکس، او می‌خواهد زوج منحصربه‌فردی را که شما باشید، آزاد ساخته، برکت دهد.
                   
*اغلب اوقات خودتان را با کدام زوجها مقایسه می‌کنید؟ آیا باور دارید خدا هر دوی شما را در مسیر سفر ویژه‌ای برای تحقق اهداف خویش قرار داده؟ چگونه بر اساس این باور زندگی میكنيد؟

۱۳۹۵ آذر ۲۷, شنبه

يك نكته زيبا از كلام


مزمور ۹۱، مزموری دربارۀ وفاداری خدا است. در این مزمور، می‌خوانیم که خدا ملجا و قلعۀ ما است، او ما را نجات می‌دهد و محافظتمان می‌کند.
 این مزمور در یک واقعیت ساده خلاصه می‌شود که عبارتست از اینکه: در هر موقعیتی که باشیم، خدا همیشه وفادار است.
او در خوشیها و ناخوشیها در کنار شما است. حتی وقتی حضورش را احساس نمی‌کنید او حضور دارد.
اگرچه سفر زندگی هر کس بسته به رشد او در مسیح، با شخص دیگر متفاوت است، ولی وفاداری خدا هرگز تغییر نمی‌پذیرد.
شما چگونه وفاداری خدا را در طول زندگی خود تجربه کرده‌اید؟
امروز کمی تأمل کنید و وفاداری او را به یاد بیاورید و اینکه وفاداری وی چگونه شما را در مراحل مختلف زندگی رهانیده است؟
خدا را برای وفاداری‌اش شکر کنید و در آگاهی از اینکه او همیشه کمکتان خواهد کرد، تسلی بیابید.

۱۳۹۵ آذر ۲۶, جمعه

در آغاز كلام بود

در آغاز کلام بود و کلام با خدا بود و کلام، خدا بود؛ همان در آغاز با خدا بود. همه چیز به واسطۀ او پدید آمد، و از هرآنچه پدید آمد، هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت.  در او حیات بود و آن حیات، نور آدمیان بود.

۱۳۹۵ آذر ۲۵, پنجشنبه

دست یافته های تازه از کتاب عبرانیان


این آیه چنین میگوید:

زیرا خدا بی‌انصاف نیست که عمل شما و محبتی را که به‌خاطر نام او در خدمت به مقدسین نشان داده و می‌دهید فراموش کند.


این  آیه به تعبیری اینگونه می شود باز کرد .
تو نیکی میکن و در دجله انداز   که ایزد در بیابانت دهد باز

۱۳۹۵ آذر ۲۴, چهارشنبه

وقتي خدا خيلي دور به نظر ميرسه


گاهی شده در زندگی احساس کردیم خدا دیگه دور به نظر میرسه ممکنه به چند دلیل باشه :
یکی اینکه ممکنه به علت بیماری ،استرس کار زیاد که میتونه روی خلق و خوی ما تاثیر بگذارند، اونجاست که فکر میکنیم از لحاظ روحانی افت کردیم .
دوم اینکه شاید گناهی را مرتکب شدیم و انر ار از راه توبه به حضور او نیاوردیم .
سوم اینکه گاهی در صرف وقت برای حفظ رابطه با او کوتاهی میورزیم پس  اگر خدا دور بنظر میرسه حدس بزنید چه کسی دور شده ؟
خدا هرگز از ما دور نمیشود این ما هستیم که از او دور میشویم 

۱۳۹۵ آذر ۲۳, سه‌شنبه

چهار شمع كريسمس


رسم است که در ایام کریسمس و در واقع آخرین ماه از سال میلادی چهار شمع روشن مینمایند، هر شمع یک هفته میسوزد و به این ترتیب تا پایان ماه هر چهار شمع میسوزند، شمعها نیز برای خود داستانی دارند. امیدواریم با خواندن این داستان امید در قلبتان ریشه دواند
                                                   
شمع ها به آرامی می سوختند ، فضا به قدری آرام بود که می توانستی صحبتهای آن ها را بشنوی

                                           
اولی گفت : من صلح هستم ! با وجود اين هيچ کس نمی تواند مرا برای هميشه روشن نگه دارد . فکر میکنم به زودی از بین خواهم رفت. سپس شعله اش به سرعت کم شد و از بين رفت .
                                                 
دومی گفت : من ايمان هستم ! با اين وجود من هم ناچاراٌ مدتی زيادی روشن نمی مانم . و معلو نیست تا چه زمانی زنده باشم، وقتی صحبتش تمام شد نسيم ملايمی بر آن وزيد و شعله اش را خاموش کرد .
                                                 
شمع سوم گفت من عشق هستم ! ولی آنقدر قدرت ندارم که روشن بمانم مردم مرا کنار می گذارند و اهميت مرا درک نمی کنند آنها حتی عشق ورزيدن به نزديکترين کسانشان را هم فراموش می کنند و کمی بعد او هم خاموش شد .❤️❤️
ناگهان ...            
                                           
پسری وارد اتاق شد و شمع های خاموش را ديد و گفت :

                                         
چرا خاموش شده ايد ؟ قرار بود شما تا ابد بمانيد و با گفتن اين جمله شروع کرد به گريه کردن.

                                   
سپس شمع چهارم گفت : نترس تا زمانی که من روشن هستم می توانيم شمع های ديگر را دوباره روشن کنيم . من اميد هستم !
                                 
کودک با چشمهای درخشان شمع اميد را برداشت و شمع های ديگر را روشن کرد .
                                           
چه خوب است که شعله اميد هرگز در زندگيتان خاموش نشود .
                                         
هر يک از ما می توانيم اميد ، ايمان ، صلح و عشق را حفظ و نگهداری کنيم.

۱۳۹۵ آذر ۲۲, دوشنبه

چگونه از سختي هاي زندگي عبور كنيم ؟


عبور از فشارهاى زندگى مى تواند عبور از ميان آتش باشد ، اشعيا مى گويد اگر به خدا إيمان داشته باشيم ،
مى توانيم از ميان آتش عبور كنيم و سوخته نشويم .
( خدا ) قول اين را نداده كه حرارت را احساس نكنيم ،
اما قول داده كه نخواهيم سوخت .
با إيمان و با عيسى به راه رفتن ادامه بده ، تو به سلامت عبور خواهى كرد ، آمين
هللوياه
اشعيا 43 : 1 - 7

شفای بارتیمائوس کور

شفای بارتیمائوس کور
                       
آنگاه به اَریحا آمدند. و چون عیسی با شاگردان خود و جمعیتی انبوه اَریحا را ترک می‌گفت، گدایی کور به نام بارتیمائوس، پسر تیمائوس، در کنار راه نشسته بود. چون شنید که عیسای ناصری است، فریاد برکشید که:
«ای عیسی، پسر داوود، بر من رحم کن!»
 بسیاری از مردم بر او عتاب کردند که خاموش شود، امّا او بیشتر فریاد می‌زد: «ای پسر داوود، بر من رحم کن!» عیسی ایستاد و فرمود: «او را فرا خوانید.» پس آن مرد کور را فرا خوانده، به وی گفتند: «دل قوی دار! برخیز که تو را می‌خواند.»
 او بی‌درنگ عبای خود را به کناری انداخته، از جای برجست و نزد عیسی آمد.
عیسی از او پرسید: «چه می‌خواهی برایت بکنم؟»
پاسخ داد: «استاد، می‌خواهم بینا شوم.» عیسی به او فرمود: «برو که ایمانت تو را شفا داده است.» آن مرد، در دم بینایی خود را بازیافت و از پی عیسی در راه روانه شد .

۱۳۹۵ آذر ۲۰, شنبه

نور حقيقي

این نور در تاریکی می‌درخشد و تاریکی آن را درنیافت.  او خودْ آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد. آن نور حقیقی که به هر انسانی روشنایی می‌بخشد، براستی به جهان می‌آمد.

۱۳۹۵ آذر ۱۹, جمعه

The world

The world and its desires pass away, but the man who dose the will of god lives forever
1JOHN 2:17
خداوند محبت است